از همه جا و هیچ جا

برخی اوقات میگن دور هم نشینی خاکی پاکی خیلی بیشتر از
ایندفه سعی دارم به دور از هرگونه ادبیات و نکات نگارشی و گلنجار با لغات و
رسمی بودن و وسط چین کردن و هر نکته ی دیگه ای که ممکن ه فراموش کرده باشم،
کلمات رو اینجا دورهم جمع کنم، شاید دعای خیر این کلمات پشت سرم باشه!![]()
(o) امروز جدای از تمام شادی و حس زندگی ای که برام داشت، بعد از مدت ها تونستم
با خیال راحت و بدون استرس برای خودم بگذرونمش. اینجاست ک باید گفت: آخــــــــــیش.
(o) یعنی این گوگل دیگه شورش رو در آورده!
به طور اتفاقی آبجی جونم من رو یاد اون قسمتی از خاطرات دوران کودکیم انداخت که
زی زی گولو (+) توش نقش اول بود. رفتم تو بخش عکس گوگل میزنم زی زی گولو اون وخ
برام میاره که منظور شما کلاه قرمزی ه!!! بابا دیگه این گوگل کارتونای دوران کودکی
ما رو هم داره تحریف می کنه ها!!! هرچند این گشت و گذارهای زی زی گولویی زد حجم
اینترنتم رو ترکوند اما به خنده هاش می ارزید![]()
(o) وقتی بعد از دوسال و اندی با دوستی که قبلنا اینترنتی میترکوندی صحبت میکنی
هیچ حسی نمیشه داشت جز حس یه بادبادکی که تو هوا رها شده...
پروانه قشنگ زندگیم؛ برام فرقی نداره که دیدن وبلاگت فیلتر بخواد یا نه هرجا که باشی
دوست دارم شادی طوری با زندگیت گره خورده باشه که کوریش چشم دیگران رو هم کور کنه!
(o) یه موضوعی در مورد رعایت حجاب مدتی ه ذهنم رو خورده که دوست دارم با چند نفر
در میون بذارم اما نمیدونم اینجا بستر مناسبی ه یا نه! شاید یه زمانی یه پست براش زدم؛
شاید.
پ.ن: گویند فردا شب قدر اول ه؛ اگه میون همه دلتنگی ها و غم و غصه هاتون فضای
خالی ای بود برای منم دعا کنید تا سرعقل بیام و این خانواده اینقدر گیر ندن که
چرا اینقدر سرخوشم!![]()
پ.ن2: هر کاری هم بکنم نمیتونم ادبیاتم رو عوض کنم و الان شدید حس میکنم اگه بدور
از رسمی بودن و رعایت قوانین نگارشی متنی بنویسم دارم به حق کلمات خیانت میکنم!
آخه این حس ه که من دارم !!
پ.ن3: هیچ وخ از اینکه تو وبلاگم خاطرات روزانه بنویسم خوشم نمیومد اما این پست برام
یه حس دیگه ای داره که قابل وصف نیست...



هر فردی در قبال عقاید خودش