چرا عاقل کند کاری که، نه یک بار، نه دوبار بلکه چند بار، باز آرد پشیمانی!

کار هر روزه‌ات که نباشد، هر دو روز یک بار، لذتش را که بردی، تازه افسوس

می‌خوری و آهنگ خجالت سر می‌دهی.

در عنفوان نوجوانی هدفت تقلید از بازیگرنماهای کتک خوری بود که بعد از

یک مشت آبدار، صاف، نقش زمین می‌شدند و در عنفوان جوانی تقلید از

سوپرمن را پیش گرفته بودی؛ یادت هست؟ حالا هم شعار شیطنت‌های

کودک درون را آویز گردن کرده‌ای تا اینگونه دهان اعتراض را تخته کنی!

از وجدانت خجالت نمی‌کشی حداقل از سن و سالت خجالت بکش. چند

سال دیگر باید به فکر دندان مصنوعی باشی آن وقت هنوز روی تخت‌خواب

بالا و پایین می‌پری!؟!

چند بار دیگر باید فنرهای تخت‌ات را منهدم کنم؟ چند بار؟ آنقدر از این

جنگولک بازی‌ها انجام بده تا برایت تخت‌خواب ریاضت بخرند، همان‌هایی

که سرتاسرش را میخ فراگرفته است. هرچند، شک دارم که روی آن هم

بالا و پایین نپری!