خیلی دوست دارم بدانم نتیجه این همه پرپر زدن‌هایم برای آینده‌ای که نمی‌دانم اصلا چه شکلی است،

چه می‌شود.اگر قانون نیوتون در همه چیز صدق کند؛ حالا این نوبت زندگی است که با من سازش کند...

 

 

پ.ن: و باز چند شبی است که افکار سنگین و مبهم آینده بر ذهنم هجوم آورده و آن را متلاشی کرده! و باز روزهایی را سپری می‌کنم که به کوچه بن‌بست کم خوابی رسیده است. یک جورهایی عاشق این لحظه‌هام و یک جورهایی هم از آن بیزارم.